قزوین | نشست تخصصی مدیران فرهنگی ـ تبلیغی
نشست تخصصی مدیران فرهنگی ـ تبلیغی قزوین با محوریت آموزش و توانمندسازی ائمه جماعات
چهارمحال و بختیاری | روایت بانویی که مسجد را محور زندگی محله کرد
کوچههای شهر گوجان این روزها بوی مهربانی میدهد؛ عطری آشنا از ایمان، محبت و همدلی که از مسجد فاطمهالزهرا(س) در دل محله برمیخیزد. مسجدی که سالهاست با دستان زنی آرام، بیادعا و خستگیناپذیر روشن مانده است.
به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، کوچههای شهر گوجان این روزها بوی مهربانی میدهد؛ عطری آشنا از ایمان، محبت و همدلی که از مسجد فاطمهالزهرا(س) در دل محله برمیخیزد. مسجدی که سالهاست با دستان زنی آرام، بیادعا و خستگیناپذیر روشن مانده است؛ صغری علیمردانی، همان زنی است که از سال ۱۳۹۲ پا به میدان فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی گذاشت و با دل و ارادهاش، چراغ فرهنگ و امید را در محلهاش روشن نگاه داشت.
بانویی که مسجد را خانه کرد
از همان روزهای نخست، خانم علیمردانی مسجد را نه فقط محلی برای نماز، بلکه پناهی برای زنان و کودکان دید؛ جایی برای آموختن، آرام گرفتن و با هم بودن. کلاس قرآن راه انداخت، برای بانوان بیسواد کلاس سوادآموزی گذاشت، و حتی وقتی معلمی نبود، خودش با عشق پای بچهها نشست، گروه سرود تشکیل داد و صدای ایمان و شادی را در کوچههای محله پیچاند. خودش میگوید: «برای من مهمتر از هر فعالیتی، این بود که خانمها بیایند مسجد، دلشان گرم شود و بچههایشان هم کنارشان رشد کنند.»
از عبادت تا آبادانی
به همت او، مسجد فاطمهالزهرا(س) امروز پر از برنامههای معنوی و اجتماعی است؛ از مجالس مذهبی و نماز استغاثه تا صلواتهای جمعی و آیین شب شهادت حضرت زهرا(س) که بیش از ده سال است برگزار میشود. حتی آیین سنتی سمنوپزان را نیز دوباره زنده کرده تا زنان محله و روستاهای اطراف در کنار هم، طعم همدلی را بچشند.
اما دایره فعالیتهای او فقط به مسجد محدود نماند. هرجا نیازی بود، قدم پیش گذاشت. صندوق کمکهای مردمی راه انداخت تا وسایل ضروری خانوادههای بیبضاعت فراهم شود. برای نوزادان لباس دوخت، چادر تهیه کرد و برای اشتغال بانوان خانهدار، کارگاه قالیبافی و آموزش تابلوفرش راه انداخت. حتی با کاشت گیاهان دارویی تلاش کرد اقتصاد خرد محله را رونق دهد؛ هرچند برخی طرحها بهدلیل کمبود بودجه نیمهکاره ماند، اما امید در دلش هرگز خاموش نشد.
نوری در دل تاریکی
علیمردانی میگوید، یکی از روزهای تلخ اما بهیادماندنی زندگیاش، زمانی بود که دختری نوجوان با چشمانی گریان به مسجد آمد. او در نظر روحی و روانی کاملا بهم ریخته بود. تنها امیدش گفتوگو با روحانی مسجد بود اما خانواده اجازه نمیدادند. خانم علیمردانی وساطت کرد، پیام دختر را رساند و با کمک امام محله زندگی آن دختر نجات یافت. بعدها درسش را ادامه داد و به مسیر آرامش برگشت.

از دل مردم برای مردم
دامنه فعالیت این بانوی نیکوکار گسترده تر می شد اما با وجود همه فعالیتها، هیچ بودجه و حمایتی از نهادهای رسمی نداشت. خودش میگوید:«هیچ حمایت مالی رسمی نداشتیم، اما کمکهای کوچک و دلی مردم، بزرگترین پشتوانه ما بود. خدا خودش خیرین را سر راهمان میفرستاد.»
بانویی از جنس ایمان
او خستگی این سالها را اینطور از تنش بیرون میکند: «وقتی میبینم بچهها با ذوق وارد مسجد میشوند، خستگی از تنم بیرون میرود. آن وقت است که میفهمم ارزش کارمان چند برابر شده.»
صغری علیمردانی، بانویی از جنس صبر، عشق و ایمان است؛ زنی که ثابت کرده مسجد تنها جایی برای نماز نیست، بلکه میتواند پناهگاه دلهای خسته، مدرسه مهربانی و کارگاه امید باشد؛ جایی که نور خدا در دل مردم روشن میماند.
2025-11-04
T
T